کد مطلب:173371 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:153

استمرار نهضت حسینی
امام حسین علیه السلام برای این كه مأموریت و نهضت حسینی علیه السلام ادامه داشته باشد، اهل بیت علیهم السلام را همراه خود به كربلا برد.

به تعبیر شهید آیة الله مطهری رحمه الله، امام حسین علیه السلام با بردن اهل بیت خود به كربلا، سپاهیان دشمن خونخوار را به استخدام خود درآورد.

یكی از اهداف بزرگ امام علیه السلام، ادامه قیام و خاموش نشدن شعارهای كربلا بود.

از عصر عاشورا، دنباله ی نهضت، به حضرت زینب علیهاالسلام واگذار گردید.

امام سجاد علیه السلام یگانه مردی بود كه به شدت مریض بود و نیاز به پرستاری داشت.

ابن زیاد، دستور داده بود كه هیچ یك از افراد ذكور از اولاد حسین علیه السلام باقی نماند، لذا چندین بار برای كشتن آن حضرت حمله كردند، اما هر بار با دیدن وضعیت امام علیه السلام می گفتند: «انه لما به؛ او خود در حال مرگ است».

بر این اساس، این بیماری نیز، نوعی حكمت و مصلحت خدایی برای زنده ماندن آن حضرت و بقای نسل امام حسین علیه السلام بود.

در عصر یازدهم محرم، اسیران را بر مركب هایی با زین های چوبین، سوار كردند.

اهل بیت علیهم السلام برای آخرین وداع با عزیزان خود از برابر قتلگاه امام حسین علیه السلام عبور كردند.

در شب دوازدهم اسیران را حركت دادند. تصمیم بر آن بود كه اسراء، از كربلا تا نجف كه تقریبا دوازده فرسخ است، حركت كنند و روز دوازدهم به علامت پیروزی و فتح، با طبل و شیپور وارد كوفه گردند.

حدود دو ساعت پس از طلوع آفتاب روز دوازدهم، اسرا وارد كوفه شدند.

سرهای مقدس را كه قبلا به كوفه برده بودند، به استقبال اسرا آوردند تا آنان، همراه سرهای بریده وارد شهر گردند.

ابن زیاد پس از شهادت امام حسین علیه السلام مردم را در مسجد بزرگ كوفه جمع نمود تا قضیه را به اطلاع عموم برساند.

در این مجلس، آن ملعون قیافه مذهبی و مقدسی به خود گرفته و گفت:

الحمد لله الذی اظهر الحق و اهله و نصر أمیرالمؤمنین و أشیاعه و قتل الكذاب بن الكذاب...


عبدالله بن عفیف با شنیدن این سخنان از جا برخاست و گفت:

كذاب تو و پدر تو می باشید و به دنبال آن خطابه ای انشا كرد. [1] .

ابن زیاد دستور دستگیری و كشتن او را صادر كرد.

ابن زیاد وقتی با حضرت زنیب علیهاالسلام مواجه شد گفت:

الحمد لله الذی فضحكم و قتلكم و أكذب احدوثتكم؛ مغلوب شدن شما دلیل بر دروغ بودن حرف شماست.

حضرت زینب علیهاالسلام در جواب او فرمود:

الحمد لله الذی اكرمنا بنبیه محمد؛ خدا را شكر كه ما را گرامی داشت و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را از میان ما قرار داد و ما را از خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می باشم.

ابن زیاد كه نمی خواست كسی اسم مادرش را بیاورد، چرا كه زنی بدنام و رسوا بود، با شنیدن این سخن، برآشفت و جلاد را بر گردن زدن حضرت زینب علیهاالسلام صدا زد.

در این میان، مردی از خوارج و دشمنان حضرت علی علیه السلام به خاطر حمیت عربی، برخاست و گفت:

ای امیر! هیچ توجه داری كه با یك زن روبرو هستی! زنی كه چندین داغ دیده و عزیزان خود را از دست داده است؟!

سپس امام سجاد علیه السلام را بر ابن زیاد عرضه كردند.

ابن زیاد فرعون وار فریاد زد: «من انت؟؛ چه كسی هستی تو؟»

امام سجاد علیه السلام فرمود:

من علی بن الحسین هستم.

ابن زیاد گفت: مگر علی بن الحسین را خدا در كربلا نكشت؟

امام علیه السلام فرمود:

من برادری داشتم به نام علی كه مردم او را در كربلا كشتند.

گفت: خیر، خدا او را كشت.

امام علیه السلام فرمود:

البته قبض روح همه در دست خداوند است، اما او را مردم كشتند.

در مقابل چنین جوابی، ابن زیاد گفت:

شما هنوز جان داشته و نفس می كشید و جرأت پاسخ گویی مرا دارید؟!

وی، جلاد را برای گردن زدن امام سجاد علیه السلام صدا زد.


حضرت زینب علیهاالسلام از جا برخاست و علی بن الحسین علیهماالسلام را در آغوش گرفت و فرمود:

به خدا قسم! گردن او را نخواهید زد، مگر این كه اول گردن زینب را بزنید.

ابن زیاد از كشتن آن حضرت صرف نظر كرد.

بر اساس آن چه قبلا نیز ذكر گردید، امام حسین علیه السلام با بردن اهل بیت خود به كربلا، سپاهیان دشمن خونخوار را به استخدام خود درآورد.

یكی از اهداف بزرگ امام علیه السلام، ادامه قیام و خاموش نشدن شعارهای كربلا بود.

با اسارت اهل بیت علیهم السلام و بردن آن ها در نقاط مختلف و حساس، باعث آگاهی هر چه بیش تر مردم و شعله ور شدن آتش انتقام از خون به ناحق ریخته ی امام زمانشان گردیدند.


[1] فقال يا ابن زياد ان الكذاب ابن الكذاب أنت و أبوك، و من استعملك و أبوه، يا عدو الله، أتقتلون أبناء النبيين و تتكلمون بهذا الكلام علي منابر المؤمنين.